آیه 56 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَيَجْعَلُونَ لِمَا لَا يَعْلَمُونَ نَصِيبًا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ۗ تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ

[16–56] (مشاهده آیه در سوره)


<<55 آیه 56 سوره نحل 57>>
سوره :سوره نحل (16)
جزء :14
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و این مشرکان برای بتان از روی جهل نصیبی از رزقی که ما به آنها دادیم قرار می‌دهند [مثل آنچه در سوره انعام آیه 136 آمده‌]، سوگند به خدای یکتا که البته از این دروغ (و عقاید باطل) بازخواست خواهید شد.

و سهمی از آنچه را که به آنان روزی داده ایم، برای معبودانی قرار می دهند که جاهل به حقیقت آنهایند [که به طور مستقل هیچ سود و زیانی برای کسی ندارند]؛ به خدا سوگند از آنچه همواره افترا می بستید [که خدا دارای شریکانی است] قطعاً بازخواست خواهید شد.

و از آنچه به ايشان روزى داديم، نصيبى براى آن [خدايانى‌] كه نمى‌دانند [چيست‌] مى‌نهند. به خدا سوگند كه از آنچه به دروغ برمى‌بافتيد، حتماً سؤال خواهيد شد.

آنگاه از آنچه روزيشان داده‌ايم نصيبى براى بتانى كه هيچ نمى‌دانند معين مى‌كنند. به خدا سوگند به سبب دروغى كه مى‌بنديد بازخواست مى‌شويد.

آنان برای بتهایی که هیچ گونه سود و زیانی از آنها سراغ ندارند، سهمی از آنچه به آنان روزی داده‌ایم قرارمی‌دهند؛ به خدا سوگند، (در دادگاه قیامت،) از این افتراها که می‌بندید، بازپرسی خواهید شد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They assign a share in what We have provided them to what they do not know. By Allah, you will surely be questioned concerning what you used to fabricate.

And they set apart for what they do not know a portion of what We have given them. By Allah, you shall most certainly be questioned about that which you forged.

And they assign a portion of that which We have given them unto what they know not. By Allah! but ye will indeed be asked concerning (all) that ye used to invent.

And they (even) assign, to things they do not know, a portion out of that which We have bestowed for their sustenance! By Allah, ye shall certainly be called to account for your false inventions.

معانی کلمات آیه

نصيب: بهره و سهم معين.

تفترون: فرى بريدن و شكافتن. افتراء: جعل دروغ و چيزى از خود در آوردن .«تفترون»: دروغ جعل مى ‏كنيد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ «56»

و (مشركان) سهمى از آنچه را ما روزى آنان كرده‌ايم براى بت‌هايى قرار مى‌دهند كه هيچ نمى‌دانند. به خدا سوگند حتماً از آنچه افتراء مى‌بنديد بازخواست خواهيد شد.

وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ «57»

وبراى خداوند دختران را قرار مى‌دهند، در حالى كه او (از فرزند داشتن) منزّه است، ولى براى خودشان آنچه را (از پسران) كه علاقه دارند (قرار مى‌دهند.)

جلد 4 - صفحه 535

نکته ها

ممكن است اين آيه اشاره به مضمون آيه 136 سوره انعام باشد كه بت‌پرستان سهمى از كشاورزى و دامدارى خود را، نصيب بت‌ها مى‌دانستند، «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا» احتمال ديگرى كه مرحوم علامه طباطبايى در اين آيه پسنديده‌اند، آن است كه مردم در نزول نعمت‌ها ورفع بلاها، نقشى براى خدا در نظر نمى‌گيرند و همه را از غير او مى‌بينند.

مشركان، ملائكه را دختران خدا مى‌دانستند، چنانكه در آيه 19 سوره‌ى زخرف مى‌فرمايد:

«وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً» و در اين عقيده‌ى آنها، سه انحراف بود:

الف: براى خدا فرزند قائل مى‌شوند، در حالى كه‌ «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ»

ب: ملائكه را دختر مى‌پنداشتند، در حالى كه آنها دختر و پسر ندارند.

ج: آنها كه خود دختر را مايه ننگ مى‌دانستند، آن را به خدا نسبت مى‌دادند! «أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً» «1»

پیام ها

1- هرچه داريم از اوست، براى غير او سهمى قرار ندهيم كه بايد پاسخ‌گو باشيم. وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً ... تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَ‌

2- لطف مادى خداوند شامل منحرفان نيز مى‌شود. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»

3- اسباب ظاهرى و بشرى كه به آن دل بسته‌ايد، خود خبرى از راه رزق و نعمت يا رفع بلا ندارند. «يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً»

4- حتّى بخشى از نعمت‌ها را از غير خدا دانستن شرك است. «نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ»


«1». اسراء، 40.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 536

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ (56)

بعد از بيان دلائل قاهره بر فساد اقوال مشركين، شرح تفصيلى اقوال آنان و سخافت و ركاكت آنان را بيان مى‌فرمايد:

نوع اول از معتقدات باطله آنها آنكه:

وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ‌: و قرار مى‌دادند مشركين براى بتانى كه نمى‌دانند ضرر و نفع خود را. نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ‌: بهره‌اى از آنچه روزى داديم ايشان را.

در تفسير «نصيب» وجوهى است‌ «1»: 1- مراد نصيبى از زراعت و احشام و اغنام. 2- مراد بحيره و سائبه و وصيله و حام 3- مراد نصيب از معتقدات چنانچه اعتقاد داشتند حصول بعض اشياء به اعانت بتان باشد، نظير جمعى از منجمين كه تأثيرات را نسبت به كواكب دهند. بعد تهديد شديد فرمايد: تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ‌: قسم به خدا هرآينه البته البته بپرسند ايشان را از آنچه بوديد كه دروغ مى‌بستيد و افترا مى‌نموديد تا حجت بر شما لازم، و عقاب بر شما ثابت آيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ (56) وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ (57) وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‌ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ (58) يَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى‌ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ (59) لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (60)

ترجمه‌

و قرار ميدهند براى چيزيكه نميدانند بهره‌اى از آنچه روزى داديمشان سوگند بخدا هر آينه پرسيده ميشويد از آنچه بوديد كه افتراء ميزديد

و قرار ميدهند براى خدا دختران را منزّه است او و براى خودشان چيزيرا كه مايل بآنند

و چون مژده داده شود يكى از آنها بدختر ميگردد رويش سياه با آنكه او باشد خشمناك‌

پنهان شود از خويشان از بدى آنچه مژده داده شد بآن كه آيا نگهدارد او را بخوارى يا پنهان كند او را در خاك آگاه باشيد بد است آنچه حكم ميكنند

از براى آنانكه نميگروند بآخرت صفت بد است و از براى خدا است صفت برتر و او است قادر درست كردار.

تفسير

قمّى ره فرموده كه مشركين عرب قرار ميدادند از براى بتهاى خودشان سهمى در زرع و شتر و گوسفند خودشان و قريش ميگفتند ملائكه دختران خدايند چنانچه در سوره انعام و غيره ذكر شد و بنابراين خداوند ملامت فرموده است آنها را باين بيان كه قرار ميدهند براى بتهائى كه علم و شعور ندارند در صورتى كه ضمير جمع در لا يعلمون راجع بمعناى ما باشد بملاحظه آنكه مراد ذوى العقولند در اعتقاد اهل شرك با آنكه غير ذوى العقولند در واقع يا براى بتهائى كه علم ندارند اهل شرك بحال و اوصاف آنها در صورتى كه ضمير در لا يعلمون راجع بخود اهل شرك باشد كه اظهر است و احتياج بتوجيه ندارد مگر حذف مفعول كه فضله است يعنى قرار ميدهند براى بتهائى كه نميدانند شافع و نافع و مضر بودن آنها را نصيب و بهره‌اى از ارزاق ما پس روى خطاب را متوجّه بآنها نمود براى مزيد تهديد و و عيد و ميفرمايد قسم بذات خدا مسئول خواهيد شد در مقابل افترائات خودتان كه ميگوئيد آنها خدا و مستحق عبادت و پرستش و ستايشند و آنها شفعاء و خصماء مايند و ما بايد در اموال خودمان سهمى براى آنها قرار دهيم و قرار ميدهند براى خدا دختران را با آنكه خدا منزه است از والد و ولد و همسر و همتا و تمام لوازم‌

جلد 3 صفحه 294

جسمانى و براى خودشان پسران را كه مطلوب و مرغوب است نزد آنها و بآن اشتها و ميل دارند و بقدرى از دختر متنفّرند كه چون بيكى از آنها بشارت داده شود كه خدا دخترى بتو داده از اندوه و خجلت رويش سياه ميشود با آنكه پر است از خشم بطوريكه نتواند با كسى سخن بگويد و خود را پنهان كند از كسانش از براى پيش آمد بدى كه باو روى آورده و متحيّر و متفكّر ميشود در امر خود كه آيا او را نگهدارد و تن بذلّت و خوارى خود در دهد يا آنكه او را زنده بگور كند و بپوشاند از انظار تا از اهانت بيرون آيد حال ملاحظه كنيد چه توهمات و احكام بدى كردند كه دخترى را كه اين اندازه از آن برى بودند و بد ميدانستند براى خدا اثبات نمودند و پسرى را كه مايل بآن بودند و خوب ميدانستند براى خودشان با آنكه دختر مانند پسر نعمت خدا است رزقش با او است و موجب سر گرمى و دلخوشى و استيناس است نبايد او را بدو موجب وهن و خوارى دانست و نبايد از بشارت ولادتش غمناك و خشمگين شد و نبايد در امرش متحير و متفكر گشت اينها همه كفران نعمت خدا و احكام مذمومه ركيكه و توهمات باطله فاسده است از براى كسانيكه ايمان بآخرت ندارند اين عقائد و صفات ناپسنديده است كه بصراحت و اشارت ذكر شد از قبيل احتياج و خوف فقر و دلخوشى و غرور به پسر و ناخوشى و كراهت از دختر و غير اينها و از براى خدا است امثال و اوصاف الهيه كه برتر و بالاتر از تمام صفات حسنه است و از آن جمله است غنى و بى‌نيازى از ولد و شريك و همسر و همتا و منزّه بودن از صفات خلق و تفرّد بكمال عزّت و قدرت و علم و حكمت تعالى شأنه و عظم برهانه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يَجعَلُون‌َ لِما لا يَعلَمُون‌َ نَصِيباً مِمّا رَزَقناهُم‌ تَاللّه‌ِ لَتُسئَلُن‌َّ عَمّا كُنتُم‌ تَفتَرُون‌َ (56)

و قرار ميدهند ‌از‌ ‌براي‌ بتهاي‌ ‌خود‌ نصيبي‌ و سهمي‌ ‌از‌ آنچه‌ ‌که‌ بودند افتراء ميزدند و دروغ‌ مي‌بستند ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ يك‌ كفر ديگري‌ ‌از‌ مشركين‌ و عمل‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد ‌که‌ ‌در‌ سوره‌ انعام‌ ميفرمايد: وَ جَعَلُوا لِلّه‌ِ مِمّا ذَرَأَ مِن‌َ الحَرث‌ِ وَ الأَنعام‌ِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلّه‌ِ بِزَعمِهِم‌ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كان‌َ لِشُرَكائِهِم‌ فَلا يَصِل‌ُ إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ ما كان‌َ لِلّه‌ِ فَهُوَ يَصِل‌ُ إِلي‌ شُرَكائِهِم‌ ساءَ ما يَحكُمُون‌َ شرحش‌ ‌در‌ مجلد خامس‌ گذشت‌.

وَ يَجعَلُون‌َ مشركين‌ ‌که‌ اينهم‌ يكي‌ ‌از‌ اقسام‌ شرك‌ و كفر ‌آنها‌ ‌است‌ لِما لا يَعلَمُون‌َ بتها و آلهه‌ ‌آنها‌ ‌که‌ مدركي‌ ندارند و ‌از‌ روي‌ جهالت‌ و حماقت‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ سهم‌ قرار ميدهند نصيبا ‌که‌ يك‌ نوع‌ عبادت‌ ‌آنها‌ ‌است‌ چنانچه‌ صرف‌ مال‌ ‌در‌ راه‌ ‌خدا‌ عبادت‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌که‌ صرف‌ ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ ‌است‌ و ‌در‌ باب‌ زكاة گفته‌ايم‌ ‌که‌ مصارفي‌ ‌که‌ مرضي‌ الهيست‌ مثل‌ بناء مسجد و مدارس‌ و پل‌ و صرف‌ اعلاء كلمه‌ اسلام‌ و ترويج‌ دين‌ بداعي‌ قربت‌ ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ ‌است‌ و اينها بداعي‌ تقرب‌ باصنام‌ ‌خود‌ يك‌ قسمت‌ ‌از‌ اموال‌ ‌خود‌ ‌را‌ بمصارف‌ بت‌ كده‌ها و بت‌تراشها و خدّام‌ بتكده‌ و چراغ‌ و فرش‌ بتكده‌ و بت‌ پرستان‌ رسانيدند مِمّا رَزَقناهُم‌ ‌که‌ خداوند بآنها عنايت‌ فرموده‌ و روزي‌ ‌آنها‌ قرار داده‌ و ‌آنها‌ صرف‌ بتها ميكنند تاللّه‌ خداوند بذات‌ مقدس‌ ‌خود‌ قسم‌ ياد فرموده‌ چنانچه‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ احاديث‌ قدسيه‌ و ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ شريفه‌ ‌براي‌ تاكيد ‌در‌ امر قسم‌ بذات‌ مقدسش‌ ياد فرموده‌ مثل‌ فَوَ رَبِّك‌َ لَنَسئَلَنَّهُم‌ أَجمَعِين‌َ حجر ‌آيه‌ 92 و مثل‌ حديث‌

و عزتي‌ و جلالي‌ ‌لا‌ يجوزني‌ ظلم‌ ظالم‌

و بسيار موارد ديگر عَمّا كُنتُم‌ تَفتَرُون‌َ افترا دروغ‌ بستن‌ بغير ‌است‌ باصنام‌ و نحوه‌.

141

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 56)- در تعقیب بحثهای مستدل پیرامون نفی شرک و بت پرستی، در اینجا به سه قسمت از بدعتها و عادات شوم مشرکان اشاره کرده، می‌گوید: آنها برای بتهایی که هیچ گونه سود و زیانی از آنها سراغ ندارند، سهمی از آنچه به آنان روزی داده‌ایم قرار می‌دهند» (وَ یَجْعَلُونَ لِما لا یَعْلَمُونَ نَصِیباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ).

این سهم، قسمتی از شتران و چهارپایان و بخشی از زراعت بوده که در سوره انعام آیه 136 به آن اشاره شده که مشرکان در جاهلیت آنها را مخصوص بتان می‌دانستند و در راه آنها خرج می‌کردند.

سپس اضافه می‌کند: «به خدا سوگند (در دادگاه عدل قیامت) از این دروغها و تهمتها بازپرسی خواهید شد»! (تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ).

بنابراین عمل زشت و شوم شما هم زیان دنیا دارد زیرا قسمتی از سرمایه‌های شما را می‌بلعد و هم زیان مجازات در جهان دیگر.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع